مدتي بود كه احساس ميكردم تو را گم كردهام. در كنارم نيستي، تنهاي تنهايم. براي يافتن تو به هر سو روانه شدم.به اوج آسمانها پرواز كردم، همراه با كبوتران و سينهسرخان، تمام آسمان را گشتم...
حتي به باد هم سفارش كردم هنگام نوازش قاصدكها به آنها بگويد كه سراغ تو را از همه جا بگيرند. اما ابرها گريه سر دادند كه تو در آسمان نيستي.
در اعماق دريا، همراه با عروسيهاي دريايي به دنبالت گشتم تا اينكه آخرين ماهي كوچك برايم خبر آورد كه تو در هيچ دريايي نيستي.
همراه آهوها، دشت و دمن را به دنبالت گشتم، اما برايم خبر آوردند كه در زمين هم نيستي. آخرين سخني كه از تو به ياد دارم. اين بود كه اگه ميخواهي مرا بيابي به دنبال روزنههاي اميد باش.
با اينكه از همه سراغت را گرفتهام و همه بيخبر بودند اما بايد تلاش كنم. من تو را خواهم يافت. تو را در شببوهاي عاشق و در ميان سرخي شقايقهاي دشت عشق خواهم يافت. تو را در سپيدي ابرهاي آسمان دنياي خاكي آدمها و در ميان بوتههاي گون بيابانهاي بيآب؛ تو را در لحظههاي ناب تولد يك كودك؛ تو را در ميان كوچههاي تنگ و سرخ پر از هياهو و ميان آدمهايي از جنس نور، خواهم يافت. تو را ميان ميكدهاي از عشق و پر از پرياني در شوق ستودن تو، تو را در ميان درياي پر از وفا و دشت بدون ريا، خواهم يافت. من تو را خواهم يافت، در ميان قلب پاك مادر و دستان پينه بسته پدر. در روح رهاي شقايق و نور سفيد رو به خدا.
تو را در اوج پرواز عاشقانه كبوتران عاشق و در ميان سبقت ابرهاي بهاري براي باريدن. تو را حتي در ميان شهد گلهاي ياس و رنگ پرهاي طاووس، پيدا خواهم كرد.
تو در آسمان بلند و زمين پاك جاي داري. تو در تمام لحظههاي خوب زندگي رواني و در اوج محبت لبريز ميشوي و در قلبهاي خسته ميخروشي. تو از لبهاي پاك سرازير ميشوي و به دلهاي پاك مينشيني. تو در وسعت چشمان عاشقان جاي ميگيري و هم چون تيري از عشق به دل معشوق روانه ميشوي. تو قصري به بلنداي آسمان تا زمين و به وسعت تمام دنيا در قلب كوچك من داري.
تو همچون ماهي درون درياي دلم غوطه ميخوري و سراپاي وجودم را در شوق يافتن مرواريدي از دل صدف پر ميكني.
در آخرين سخني كه از تو به ياد دارم، گفته بودي كه به دنبال روزنههاي اميد باشم و من به دنبال روزنههاي اميد گشتم و تو را پيدا كردم. تو همان اميدي هستي كه به دنبالش ميگشتم.
چه قدر براي يافتنت به اين سو و آن سو روانه شدم. چه قدر آسمان و زمين را به دنبالت گشتم، غافل از اينكه تو در درونم بودي. صدايم ميكردي اما نشنيدم، مرا به سوي خود ميخواندي اما پاسخت ندادم.
خداوندا به خاطر غفلتهايي كه كردم، مرا ببخش، مرا ببخش و ...